اقتصاد گردشگری یا اقتصاد نفتی ؟
هایتاجر : ذخایر نفتی و فسیلی، منابع با ارزشی هستند که اقتصاد بسیاری ازکشورها بدان متکی است، درآمدهای ارزی کلان این طلای سیاه غالباً در این گونه کشورها صرف تأمین هزینههای جاری دولت، فعالیتهای عمرانی و ایجاد زیرساختهای عمومی شده و به تجربه ثابت شده بسیاری از کشورهای نفت خیز به دلیل وابستگی به منابع کلان نفت از پرداختن به سایر مزیتهای اقتصادی کشور خود غفلت نموده و اقتصادشان تک محصولی و وابسته به نفت خواهد بود و درنتیجه وجود منابع انرژی در بسیاری از کشورها، سبب وقفه و اختلال در توسعه همه جانبه آنها شده است.
تجربه نشان داده است که بسیاری از کشورها نظیر مالزی، کره جنوبی، ترکیه و ... که از نعمت برخورداری از ذخایر ارزشمند نفت و گاز بی بهرهاند، با به کاربستن روشهای خلاقانه اقتصاد گردشگری به پیشرفتهای بسیاری نائل آمده و تحولات اساسی و شتابانی را در امر توسعه همه جانبه کشور خود شاهد هستند و این درحالی است که برخی از کشورهای صاحب نفت مانند ایران که اتفاقاً ظرفیت بسیار بالایی در بهرهمندی از ظرفیتهای اقتصاد گردشگری نیز دارد، به لحاظ توسعه اقتصادی از این کشورها عقب ماندهاند.
رابطه معکوس بین وفور منابع طبیعى و رشد اقتصادى، تضادی مفهومى ایجاد مىکند؛ زیرا منابع طبیعى، زمینههای توسعه کشور را فراهم و قدرت خرید خارجی و واردات را افزایش مىدهند، بنابراین انتظار مىرود که بتوانند سرمایهگذارى و توسعه را تقویت کنند. در بسیارى از اقتصادهاى متکی به نفت تلاش بر این بوده تا با هدایت و بهکارگیرى درآمدهاى کلان نفتى، سرمایهگذارىهاى متنوع و تأمین مالى در توسعه بخشهای صنعتی، کشاورزی، تولیدی و اقتصادی تسریع گردد، اما چرا اینگونه نشده است؟
آیا گردشگری ارزش اقتصادی (و غیر اقتصادی) به یک کشور می بخشد؟ آیا درآمدهای محصولات گردشگری را میتوان با چاههای نفت مقایسه و جایگزین اقتصاد نفتی کرد؟ چرا توسعه صنعت گردشگری در راس برنامههای توسعهای بسیاری از کشورها واقع شده و اهمیت بسیار بالایی دارد؟ چرا بسیاری از کشورها به صنعت گردشگری نه تنها به عنوان جذب گردشگر، بلکه به عنوان بستری نگاه میکنند که از رشد اقتصادی، افزایش بهرهوری وضع فعلی و توسعه همه جانبه حمایت میکند؟ و چرا گردشگری نه تنها به عنوان شاخصی برای سنجش میزان رشد و توسعه اقتصادی بلکه برای بررسی تاثیرات آن در عوامل اجتماعی، اقتصادی، اشتغال و... نیز مورد توجه و اهمیت قرار گرفته است؟ سوالات متعددی است که در این سالها اذهان متولیان و مسئولان کشور را به فکر واداشته است.
گردشگری با اتکاء به داشتهها و استعدادها (اقتصاد مقاومتی) یک کشور، اهداف و سیاستهای توسعه آن کشور را به دو طریق کمک میکند، اوّل؛ ارزش افزوده اقتصادی فراگیر، تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم بر رونق بخشی، زنجیره متنوعی از کسب و کارها و در نتیجه توانمندسازی جوامع. دوم از طریق ایجاد ارزش، تصویر و هویت برند، صنعت گردشگری فراتر از مقاصد و محصولات جذاب، به عنوان یک عامل مهم رشد اقتصادی و شتابدهنده برای رشد و شکوفایی سایر اقتصادها شناخته میشود.
از اینرو گردشگری به عنوان فعالیتی چندوجهی که تأثیرات مثبتی بر صنایع، اقتصاد، جامعه و... از طریق افزایش بهرهوری، پیشرفت، توسعه و در نتیجه رشد یک کشور دارد، اهمیت پیدا میکند.
امروزه رقابت در صحنههای جهانی، به ویژه در حوزه اقتصاد به عنوان یکی از مهمترین مولفههای توسعه یافتگی، ابعاد تازهای به خود گرفته است و موفقیت در این رقابتها نیازمند دستیابی به سطح بالاتری از بهرهوری است. برای مثال امروزه برنامههای افزایش بهرهوری، توسعه و ایجاد برند و صادرات در حوزه کشاورزی با تکیه بر اقتصاد نفتی برای تأمین منابع اولیه برنامهریزی شده و متأسفانه نتایج آمارها بیانگر این است که عملاً در این حوزه نتایج قابل قبولی حاصل نشده است.
حال مسئله این است که اگر برنامهریزی برای افزایش بهرهوری و توسعه اقتصاد کشاورزی بر مبنای روشهای اقتصاد گردشگری صورت پذیرد، چه برآیندی در پی داشته و تفاوتهای حاصله آن در قیاس با شرایط فعلی که بر مبنای اقتصاد نفتی انجام میگیرد، چه خواهد بود؟
تمرکز روشهای صنعت گردشگری برمحور فعال کردن زنجیره ها، (تنظیم high season ها، low season های مالی و اقتصادی) و جامعه هدف حداکثری با ایجاد رویدادهای ملموس و ناملموس، برای تحریک تقاضای بیشتر میباشد، که عملاً در ایجاد کشش تقاضا و افزایش عرضه نقش مهمی دارد. خیلی از کشورها مانند مالزی، کره جنوبی، ترکیه و ... با روشهای صنعت گردشگری فارغ از ظرفیت سفر، عملاً ثابت نمودهاند که در همه اقتصادهایی که بر مبنای همافزایی اقتصاد گردشگری عمل نمودهاند تا چه اندازه موفقیت کسب کرده و در اغلب موارد هزینهها را به درآمد تبدیل کردهاند.
برای مثال؛ کشور ترکیه با تولید و پخش سریالهای متنوع با بکگراند لوکیشنهای گردشگری، غذا، مد و... علاوه بر جذب گردشگر و توسعه صنایع پوشاک و غذایی، معادل درآمد ارزی صادرات فرش ایران از طریق فروش تولیدات سریال خود درآمد ارزی کسب کرده است.
در روشهای گردشگری یا دانش گردشگری شاه کلیدهایی مانند ذینفعان مرتبط و غیر مرتبط، بازی ظاهر و باطن (فیس و بک) و رویدادها ایفای نقش نموده و میتوانند در حل مشکلات امروز کشور نقش کلیدی داشته باشند. رویدادهای گردشگری با رویدادهای تجاری و رویدادهایی که امروزه در کشور به کار گرفته میشود، کاملاً اختلاف دارد. رویدادهای گردشگری بهانهای است برای آغاز ایجاد یک نیاز جدید، سرعت بخشیدن به نیاز موجود، به گونهای که میتواند عامل از هیچ، همه چیز ساختن باشد.
لذا با استناد به موارد مورد اشاره در بالا میتوان نتیجه گرفت که استفاده از متدولوژی دانش گردشگری در افزایش بهرهوری سایر موضوعات اقتصادی نقش بسیار موثر و پرشتابی در رونق بخشی چرخه و جریان اقتصادی انواع کسب و کارهای خرد و کلان ایفا مینماید که بر اساس منحنیهای زیر میتوان به صورت ملموس تر به تبیین مباحث روشهای گردشگری پرداخت.
با دقت در منحنی فوق ملاحضه خواهیم کرد که رویدادهای ملموس و ناملموس گردشگری با افزایش بهرهوری در چرخههای قبلی و ایجاد نیازهای جدید برای ظرفیت مازاد، در مواد اولیه، محصولات و خدمات، ارزشافزوده اقتصادی مضاعف ایجاد نموده و باعث فعال شدن زنجیرهها خواهد بود.
لذا با همافزایی صنعت گردشگری با سایر صنایع یا فعالیتهای اقتصادی، میتوان در قالب محصولات جدید گردشگری تجاری، کشاورزی، بازرگانی، صنعتی، معدن، پزشکی و ... علاوه بر افزایش بهرهوری وضع فعلی، شاهد ایجاد ارزشافزوده مضاعف باشیم، که در ذیل به برخی از مزایای این همافزایی اشاره شده است:
- کاهش هزینههای تأمین سرمایه در گردش
- کاهش هزینههای بازاریابی و تبلیغات
- ساخت ارزش برند همزمان با عرضه محصول یا خدمات (صادرات برند)
- تنظیم High Season و Low Season جریان مالی و اقتصادی
- ایجاد شبکه یکپارچه و پویای تولید، توزیع و مصرف
- توزیع و مصرف با ماهیت رویدادی
- کاهش ریسک سرمایهگذاری
- ایجاد زنجیره ارزش
- اقتصاد پویا، ماندگار و عدالت محور
به امید روزی که اقتصاد گردشگری در سفر خلاصه نشود.
نگارنده: محمد محب خدایی
نظر شما